یاسیاس، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

یاس جیگر مامان و بابا

سال نو مبارک(92)

سلام سلام صد تا سلام فرشته کوچولوی من سال نو مبارک.این دومین بهار زندگی فرشته کوچولوی منه.خدا را شکر امسال رو با سلامتی و شادی شروع کردی. آخه روزای آخر سال با انواع ویروسهای کوچولو و بدجنس درگیر بودی و قهرمان مامانش بالاخره همه اونا رو شکست داد و با اقتدار سال جدید رو آغاز کرد. امسال موقع سال تحویل ما خونه مادرجون بودیم  : یاسی خنده رو(بووووس): 1 ...
5 فروردين 1392

سالگرد تولد یاس قشنگم

سلام سلام هزار تا سلام به روی ماهت نفسم مامان رو بخاطر تاخیر بیش از یک ماه ببخش. کلی اتفاق تو این مدت افتاده. عقدکنان خاله نجمه و دایی امیر( امیر آقا دوس داره دایی صداش کنی مامانی) و جشن تولد یک سالگی جوجوی مامانش که بخاطر مسافرت دایی امید با شش روز تاخیر برگزار شد. خوشگل خانوم یک ساله شدی جیگرم. ویژگیهای جوجوی یه ساله عبارت از: 5 عدد مروارید سپید خوشمل داری - چند قدم راه میری- کلمه هایی مثه: بابا ،مامان، دایی،عمه، اله(همون خاله)ووو  رو بلدی بگی-موهای قشنگت بلندتر شده مخصوصا پشت سر-یه کوچولو میرقصی و اون دستای نازت رو میچرخونی(بوووس) ووو.... ما مراسم سالگرد تولدت رو روز پنجشنبه دوازدهم بهمن برگزار کردیم(علت تاخیر ذکر شد...
17 بهمن 1391

یاسی به دیدن پدربزرگ و مادربزرگ مامان میرود

سلام عزیز دلممممم پریروز جمعه 24 آذرماه شما به همراه بقیه اعضای خانواده به دیدن پدربزرگ و مادربزرگ مامان رفتی. چقدر اونا از دیدن تو خوشحال شدن. شما یه عالمه شیطونی کردی . از بزغاله های کوچولو خیلی خوشت اومد و هی با صدای بلند میخندیدی.هوای اونجا سرد بود . یاسی تو حیاط پدربزرگ اینا کنار گلی که خاله نجمه کاشته : یاسی در راه برگشت به خونه (سوار آرش-اسم ماشینمون آرشه مامان چون آرش سیستم روش نصبه-) قربون لبخندت برم با اون موهای پریشونت:   ...
11 دی 1391

جوجوی مامانش یازده ماهه شد

سلام به روی ماه جوجوی قشنگه مامانش اول عذرخواهی میکنم که نتونستم زودتر بیام و یازده ماهگیت رو تبریک بگم نفسم چون این روزها روزهای خیلی سختی واسمون بوده و شما مریض شدی مامانی. تب داشتی و بیحالی و کم اشتهایی. البته خدا رو شکر کم کم داری بهتر میشی. همه نگران تو هستن مخصوصا مادرجون مهربونت که واسه تو گریه کرد و همش دعا میکنن زودی خوب شی. اما من به تو ایمان دارم. دختر قوی مامانش ویروسای کوچولو رو شکست میده.(ایشالا) عزیزم دیر شده اما یازده ماهگیت مبارک. از کناره تو بودن احساس شادیه بی اندازه ای میکنم. خدا خیلی دوسمون داشته که فرشته کوچولوی قشنگی مثه تو رو امانت دستمون داد. ممنون خدای مهربونم.  راستی این روزا نتونستم عکس جدید ازت بندازم ....
11 دی 1391

اولین شب یلدای نفسم یاس

سلام سلام خانم خوشگله پریشب اولین شب یلدایی بود که تو فرشته کوچولو پیش ما هستی . خدا را شکر میکنیم بخاطر وجود نازنینت مامانی. شب یلدا همگی خونه خودمون مهمون بودن.مادرجون ،خاله ها،دایی ها . شام بابایی مهربون واسمون جوجه کباب درست کرد. خاله جون هم با ژله هنرنمایی کرد و برشهای کوچولوی بشکل هندونه آماده کرد.خیلی به همه مون خوش گذشت.شما و مهدیار هم گل مجلس بودین.مسابقه پانتومیم هم داشتیم (با پانتومیم کارتونهای قدیمی رو بازی میکردی و هم گروهیت باید اسم کارتون رو میگفت) که گروه دایی امید و بابایی برنده شدن.(همراه با جوایز نقدی) گزارش به روایت تصویر در ادامه مطلببببببببببببببب: جوجه کباب خوشمزه(دست بابایی درد نکنه): ژله های خو...
2 دی 1391

پاییز

پاییزه و پاییزه برگ درخت میریزه   هوا شده کمی سرد روی زمین پر از برگ           ...
19 آذر 1391