یاسیاس، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

یاس جیگر مامان و بابا

مهمونی پنج ماهگی نفسم یاس

سلام به روی ماه یاس جیگر مامان و بابا دخترم ما دیشب به مناسبت پنجمین ماه تولد تو یه مهمونی گرفتیم . به همگی خیلی خوش گذشت. ایشالا همیشه شادی توی دلها و خنده روی لبهای همه آدما باشه.راستی مسابقه بامزه ترین جوک و مشاعره هم داشتیم که تو اولی خاله سمانه و زن دایی و خاله صدیقه و مسابقه دوم خان دایی و خاله صدیقه برنده شدن(همراه با جوایز نقدی ) را ستی خاله جون هم واسمون میوه آرایی کرده بود که متاسفانه یادمون رفت ازش عکس بندازیم ( دست خاله جون درد نکنه.بوووووس) اینم کادوهای یاس قشنگ مامان و باباش( مرسی از همگی. بوووس واسه همه شون):   ...
11 تير 1391

دوتا و نیم غلت

یه خبر داغ دارم یه خبر داغ داغ دارم دخترم نفسم تو امروز موفق شدی دو تا و نیم غلت بزنی. تا قبلش فقط میتونستی یه غلت بزنی و روی شکم خودتو نگه داری اما عشقم امروز ظهر تونستی دو تا و یه نصفه غلت پشت سر هم بزنی . عاشقتممممممممممممممممممم قهرمانننننننننننننننننننننننن. البته دستمال قدرت قهرمان کوچولوی ما که در تصویر قابل مشاهده س روسری مامانشه: ...
30 خرداد 1391

یاس و سیندرلا

سیندرلا:سلام یاس کوشولو با من دوس میشی؟؟؟ یاس:شما کی هستی؟ سیندرلا: من سیندرلام عزیزم یا س: بله دوست میشم سیندرلا: هورا هورا ...
29 خرداد 1391

شهربازی

سلام دخمل خوشگل مامان عزیزم دیشب من و بابایی شما رو برای اولین بار به شهر بازی مجتمع تجاری ستاره جنوب بردیم نفسم. قربونت برم تو همه وسایل بازی رو با دقت نگاه میکردی. از قطار شادی هم خیلی خوشت اومد. همینطور آکواریوم ماهی ها هم خیلی توجهت رو جلب کرد. مامانی هم از فرصت استفاده کرد و یه عالمه بولینگ بازی کرد. بعد از شهربازی هم کلی چیزای خوشمزه خریدیم .مامانی از یه پیراهن خیلی خوشمل خوشش اومد که واسه تو جیگرم بخره اما فروشنده گفتش که کوچکترین سایزش تازه اندازه نی نی های یه سال و نیمه س وقتی برمیگشتیم خونه از خستگی توی ماشین لا لا کردی نفسم. عزیزم نور اونجا مناسب نبود و ما با موبایل ازت عکس انداختیم که خیلی کیفیت نداره : ...
26 خرداد 1391

دریا

سلام فرشته کوچولوی من دخترم امروز عصر من و شما و خاله جون باهم رفتیم ساحل دریا. این  پنجمین یا ششمین باره که میری ساحل عزیزم. البته دفعات قبل همش موقع شب یا دم غروب بود اما این بار عصر بود و شما اولش خواب بودی اما بعدش که بیدار شدی با کنجکاوی دریا و بچه هایی که شنا میکردن رو نگاه میکردی.قربون اون چشمات برم مامانی. عکسهاش رو ببین :   ...
23 خرداد 1391