یاسیاس، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

یاس جیگر مامان و بابا

اولین روز کاری یاسی خوشگله

سلام جیگر مامان امروزصبح داشتم آماده میشدم که برم سرکار که تو خوشگل مامان بیدار شدی و گریه و التماس و.... که مامان نرو سرکارو من هم با تو میام اداره. اونقدر ناراحت شدم که با خودم گفتم امروز ببرمت اداره و زود برگردونمت (در حد دو سه ساعت) بابایی بشدت مخالف این تصمیم بود. اما تو اونقدر التماس کردی که من به حرف بابایی گوش نکردم . لباس پوشیدیم و با هم رفتیم اداره . از ذوقت اصلا خوابت نمیبرد. همش اینور و اونور سرک میکشیدی. همکارای مهربون مامانی هم کلی از دیدنت ذوق کردن و باهات حرف میزدن . رییس مهربون هم شکلات و کیک و خوراکی به تو داد، دستشون درد نکنه. ساعتای یازده و نیم خوابت برد ( دو تا مبل رو بهم چسبوندم و تورو روش خوابوندم) تا یک و نیم. ...
18 شهريور 1393

دیگه می می نمیخورم

سلام عشقم الان دقیقا 9 روزه که تو دیگه می می نمیخوری. دیروز هم دو سال و پنج ماهه شدی نفسم . یعنی هشت روز قبل از دو سال و پنج ماهگی می می رو ترک کردی. البته هنوزم گاه گاه درخواست می می میکنی. اما مامان هر دفعه توضیح میده که می می برای  بچه های کوچولوییه که دندون ندارن و دندونای سپید و زیبای تو رو نشون میده و میگه که یاسی دندون داره پس باید غذاهای خوشمزه بخوره .اولش واسه دوتاییمون خیلی سخت بود تا سه چهار روز، اما کم کم اوضاع داره بهتر میشه خدارو شکر.   ...
7 تير 1393

سال نو مبارک(1393)

سلام عشقم سال نو مبارک نفس مامان. ایشالا سال جدید پر از شادی و سلامتی و خوشبختی باشه برای همگی. روز بیست و نهم بابایی سر کار بود عزیزم اما بخاطر ما مرخصی گرفت و برای سال تحویل سه تایی کنار هم بودیم سر سفره هفت سین. (بابایی ما عاشق تو هستیم) یاسی خوشگله سر سفره بند نمیشد تا مامان یه عکس درست و حسابی ازش بگیره ...
2 فروردين 1393

دوسالگی عشقم

 سلام سلام صد تا سلام با عرض پوزش بخاطر تاخیر( پایان ساله سر مادر یاسی جون شلوغه شدید) منتظر عکسهای آتلیه یاسی باشید تم تولد: فرشته طلایی   ...
17 اسفند 1392

یلدای92

سلام سلام جیگر مامان پریشب دومین یلدای تو بود نفس. همگی خونه مامان جون جمع شدیم. خاله نجمه و دایی امیر همراه با بابا و مامان امیر هم مهمون مامان جون اینا بودن.فقط دایی ابراهیم اینا نتونستن بیان چون دایی شیفت کاریش بود مامان جون و خاله ها کلی زحمت کشیده بودن و یه عالمه خوراکی های خوشمزه نوش جان کردیم، از جمله: هندونه،آجیل،شیرینی،کستر با شیر،ژله(مامان جون عزیز این رو مخصوص یاسی آماده کرده بودن که تو خیلی دوس داشتی.نوش جانت نفس)،انار دون شده،میوه،تخمه،چای،و مهمترین قسمت خوراکی ها نون سنتی بود که مادر جون زحمت پختش رو کشیدن و همراه با مهیاوه (غذای سنتی مخصوص جنوب) خوردیم بوووس واسه مامان عزیزم حافظ خوندیم ، دایی ها شطرنج ب...
2 دی 1392

یاسی بیست و دو ماهه شد

سلام سلام نفس مامان پریروز یعنی چهارشنبه ششم آذرماه جیگر مامانش بیست و دو ماهه شددددد بووووووس همون روز وقتی تو به مامانی که هنوز اداره بود زنگ زدی ازش عروسک خواستی و با اون لحن جیگر کودکانه ت گفتی:مامان عروسک خوشگل بخر، منم چون به مناسبت تولدت میخواستم با کیک بیام خونه و سورپرایزت کنم و هم سفارش عروسک داده بودی این کیک تولد رو برات خریدم:( الهی دورت بگردم کوچولوی بیست و دو ماهه) عزیزم تو اینقدر واسه کیک عروسکی ذوق کردی که حتی نتونستم اونو تا روی میز ببرم و همونجا دم درب روی مبل گذاشتم و با انگشت کوچولوت هی ازش میچشیدی و میگفتی : مامان خوشمزززه س یاسی خندان که عاشقه ترانه باباکرمه و تا شروع میشه سریع کلاهش رو برمیدار...
8 آذر 1392