یاس جیگر مامان و بابا

یه روز خدای مهربون داشت کتاب فرشته ها رو ورق میزد که ...... ...

عاشق توام یاس . ...

سلام سلام دختر قشنگم الان دو روز از سه ماهه شدن تو فرشته کوچولوی من میگذره .تولد سه ماهگیت رو بازم  تبریک میگم جیگر. یاس سه ماهه صداها رو از پشت گوشی تلفن تشخیص میده ، به اونها گوش میده و چشمای نازش از تعجب برق میزنه: اون عاشق نگاه کردن به عکسها و فیلمهای موبایله . وقتی اونو جلوی تلویزیون بذاری به تصویر با دقت نگاه میکنه . خانوم کوچولوی سه ماهه مثه فرشته ها میخنده و صداهای بامزه میده و آغووو میگه و کلمه بابا رو مثه بوبو خیلی کوچولو و ناز ادا میکنه .ی اس دوس داره واسش کتاب   بخونی و اونم تصویرای کتابو نگاه کنه.ما عاشق تو هستیم یاس سه ماهه .   ...

یه روزی مثه امروز یاسی کوچولو  کنار نهر آب مشغول بازی بود که یکدفعه سر و کله دوستش پروانه طلایی پیدا شد... پروانه کوچولو:سلام سلام یاسی خانوم ، میدونی امروز چه خبره؟ یاس:سلام پروانه کوچولو.نه نمیدونم  یاس با خودش فکر کرد : یعنی امروز چه خبره؟؟؟   پروانه کوچولو: امروز تولد سه ماهگی توئه عزیز دلم. تولدت مبارکککککککککککک یاس: هورا هورا.پس بریم جشن بگیریم. ...

سلام به روی ماه یاس نفس مامانش عزیزم تو برای اولین بار روز قبل از سیزده بدر به گردش رفتی-خارج از شهر- به همه مون خیلی خوش گذشت . هوا خنک و تمیز بود. قربونت برم تو خنکای نسیم راحت لالا کردی . اینم چندتا عکس از اولین پیک نیک جیگر مامان:   ...

سلام به روی ماه دختر قشنگم عزیزم امروز اولین غنچه گل یاس تو که بابایی موقع تولدت کاشته بود باز شد. به به عطرش عالیه! عکسش رو واست میذارم خانوم کوچولو  : راستی درخت پرتقال هم چند تا دونه میوه دیگه بیشتر نداره.با اجازه شما ما میوه هاشو نوش جان کردیم. اینم عکس آخرین میوه های درخت تو جیگر مامان: ...

سلام فرشته کوچولوی ما عزیزم دیروز تو دوماهه شدی . قربون دختر گلم برم . ایشالا همیشه شاد و سالم و سرحال لحظه های عمرت رو بگذرونی. مامان دیروز نتونست وبلاگ تو رو آپدیت کنه چون جایی رفته بودیم. ببخشید دیر شد. گلم امروز واکسن دوماهگی تو رو زدن. قربونت برم یه کمی گریه کردی اما یهو سکوت کردی . خیلی دل مامانی سوخت آخه حس کردم داشتی  غصه میخوردی . اما عزیزم واکسن برای سلامتی تو لازمه. خدا کنه بتونی درد و تب رو تحمل کنی. الان هم قطره استامینوفن خوردی و لالا کردی.میبوسمت .عکست رو پایین گذاشتم : ...

سلام دختر نازنین مامان. امروز چهارم فروردینه و تا واکسن دو ماهگی تو دو روز بیشتر نمونده. خدا کنه خیلی اذیت نشی آخه همه میگن بعد از این واکسن نی نی ها تب میکنن. خیلی نگرانتم .راستی عزیزم دیروز عصر برای اولین بار تو رو بردم پارک . چون تو خونه خسته شده بودی و گریه می کردی ،اونجا با اون چشمای قشنگت بچه هایی که بازی میکردن رو نگاه میکردی .ایشالا بزرگتر که شدی هر موقع دلت خواست تو رو میبرم پارک . یه  دختر کوچولو به اسم نادیا هم خیلی از تو خوشش اومده بود .                       دخترم یه شب که خوابت نمی برد مامانی چند تا از ک...

دخ تر یکی یکدونه من سال نو مبارک . امسال اولین عیده که تو فرشته عزیزم زمینی شدی و پیش ما اومدی . ما سال تحویل خونه مادرجون تو بودیم چون بابایی سر کار بود .گلم تو اولش خواب بودی اما لحظه سال تحویل چشماتو باز کردی. قربون چشمای قشنگت برم.  سفره هفت سین ( دست خاله های یاس درد نکنه) ...