سلام سلام به قند عسل مامان و باباش مامانی ببخشید که دیر آپ کردم آخه کمی سرم شلوغ بود. چهارشنبه قبل تولد یک سالگی مهدیار عزیزم پسر دایی نازت بود . خیلی به همه مون خوش گذشت دایی و زن دایی کلی زحمت کشیده بودن (بوس واسه دوتاییشون) دخترم هم مثه خانوما آروم بود و فقط چون خسته شده بود یه کوچولو گریه کرد. امروز هم مامان با جیگرش یاس دوتایی یه سر رفتن اداره . اونجا همکارای مهربون مامانی از دیدن دختر قشنگم ذوق کرده بودن و خلاصه کلی با موبایلها از شما عکس گرفته شد. دخترم قربونت برم که عاشق کامپیوتر و لوازم جانبیش هستی .تو اداره میخواستی به پرینتر حمله کنی که مامان سریعا جلوتو گرفت راستی ایشالا اگه خدا بخواد پس فردا میریم مسافرت من و تو...